از بوی «مهرورزی»تان حالمان بد است
این چند روز کشمکش و گیر، مد شده
«دلواپسی» به طرز فراگیر، مد شده
گویا «حسن» مزاحم کسب کسی شده
در یک گروه باعث «دلواپسی» شده
دلواپس حساب و کتابند عدهای
دلواپسانِ پشت نقابند، عدهای
تحریم نیست تا دو قران کاسبی کنند
بایست فکر کاسبی جانبی کنند
ماهی گرفتهاند و گلآلود کردهاند
خوب از جدال و ترس و تنش، سود کردهاند
دلواپسند، از تبعات خطایشان
از لولههای نفت سر سفرههایشان
گویند: کاش «باز همافر» برآمدی
وین دوره حساب کشیدن سر آمدی
دلواپسند عقل و درایت اثر کند
آب خوش از گلوی خلایق گذر کند
مغشوش بر ملا شدن پشت پردهاند
حتی ز فرط دلهره، «دلپیچه» کردهاند ...
***
باور کنید «باز همافر» تمام شد
آن ماجرای دلهرهآور تمام شد
باور کنید (اگرچه که خار و خسیم ما)
بیش از شما مشوش و دلواپسیم ما
دلواپس کرامت از دست رفتهایم
آن عدل و آن صداقت از دست رفتهایم
دلواپس درآمد ناچیز مردمیم
دلواپس گران شدن نان گندمیم
از خفت و مرارت، احوالمان بد است
از بوی «مهرورزی»تان حالمان بد است
دلواپسیم، بال و پر خویش برکشید
وین شاخ خود ز پیش و پس ما به در کشید ...
علی هدیه لو
کلمات کلیدی: